آسمان علم


 
  دو برگ از تاریخ ...

 

دو برگ از تاریخ


چندماه پیش، خیابان پاسداران تهران صحنة غم‌انگیزی را به خود دید، ایران آن‌روز را به خاطر دارد، یکی از درویش‌ها سوار بر اتوبوس سه‌نفر را زیر گرفت. قاتل آن‌شب، دیروز اعدام شد
تاریخ را که به عقب برگردیم، برگی می‌بینیم که در آن نوشته شده شبلی پای چوبة دار شیخ شهید ایستاده و از اناالحق‌گوی عصر خویش سؤالی می‌پرسد. تمام برگه‌های تاریخ که به این ماجرا پرداخته‌اند از این شیخ شهید به نیکی یاد می‌نمایند و بسیار مظلوم‌نمایی می‌کنند. در این برگه‌های تاریخ، علمای قشری و ظاهربین که اهل فقاهتند و ملکوت را لابد درک نمی‌کنند، قاتلان شیخ شهیدند؛ فقهایی که در روایات ائمه غور کردند و بر کرانه‌ی دریایی نشستند که عرفا در آن دریا شنا می‌کنند.
می‌گویند تاریخ تکرار می‌شود و از دیروز تا امروز تاریخ قلم پردارش را برداشته و می‌نویسد: محمد ثلاث، قاتل جنایت خیابان پاسداران اعدام شد، اطراف زندان رجایی‌شهر امنیتبی است، مقامات امنیتی …، قوه‌ی قضائیه و بی‌عدالتی…، و قس علی‌هذا. دیروز که حلاج به دار مجازات آویخته شد، فقها محکوم شدند و امروز که محمد ثلاث اعدام شد، قوه‌ی قضائیه و مسئولان امنیتی. دیروز لویی ماسینیون و دیگرانی از سرزمین غرب برای حلاج مرثیه‌سرایی کردند و برای گناهش عنوان مصائب درنظر گرفتند، امروز سازمان عفو بین‌الملل، شبکه‌های مجازی، تلویزیون‌های سرزمین غرب از محمد ثلاث به نیکی یاد می‌کنند و اعدام اورا عین بی‌عدالتی می‌دانند؛ همان‌هایی که برای کشتگان این حادثه دل نمی‌سوزانند و برای خانواده‌های داغدار پیام تسلیت حتی نمی‌فرستند.
اما نه فقهای دیروز و نه مسئولان امروز خطا کرده‌اند، مسئله امننتی است، دیروز، فقها حکم به اعدام حلاج دادند که امنیت فکر و عقیده را تضمین کنند و امروز قوه‌ی قضائیه و مسئولان امنیتی به اعدام محمد ثلاث حکم دادند که فرقه‌ها بدانند نمی‌توانند اسلحه دست بگیرند و در خیابان راه بروند و جوان مردم را بکشند و یک لیوان آب خنک بخورند و به گریه‌های مادرانشان بخندند.

موضوعات: یادداشت روز
[پنجشنبه 1397-03-31] [ 09:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  قصاصقصاص جهل ...

 

قصاس جهل

چندماه پیش که در خیابان پاسداران محمدحسین و چندتن از جوانان نیروی انتظامیبا تیغ جهل کشته شدند، شاید کسی باور نمی‌کرد تیغ جهل نَبُرد و ضارب آن جنایت اعدام شود.

به گزارش تسنیم، حکم محمدرضا ثلاث امروز اجرا و او اعدام شد.

نباید از مرگ دیگران خوشحال شد، اما اعدام محمدرضا ثلاث نشان داد در این مملکت هنوز احکام اسلام خریدار دارد و می‌توان به اجرای دین امیدوار بود. زیرا قصاص محمدرضا ثلاث در میان حمایت‌های شدید صوفیه به وقوعپیوست.

امیدواریم جهل تمام شود و علوم و معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام کرسی‌های آزاداندیشی را پرکند.

موضوعات: اخبار
[دوشنبه 1397-03-28] [ 10:37:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  این کجا و آن کجا! ...

 

این کجا و آن کجا!

 مردم ایران خیلی فوتبال دوست دارند. دیشب بعد از آن‌که ایران مراکش را برد، صدای فریاد و بوق و حتی تیراندازی از خیابان شنیده می‌شد. تلویزیون هم برای این بُرد سنگ تمام گذاشته بود. خیلی از مردم بازی را با هیجان دنبال می‌کردند.

 یاد جام جهانی 1998 افتادم، آن‌سال من دانشجو بودم، همان سالی که مردم ایران هیچ‌وقت فراموش نمی‎کنند. تب فوتبال خیلی شدید در میان دانشجوهای دختر و پسر بالا رفته بود. رادیوی بوفه‌ی دانشگاه روشن بود و با صدای بلند گزارش بازی را پخش می‌کرد. دانشجوها هیجان‌زده گوش می‌دادند و متناسب با چیزی‌که می‌شنیدند، واکنش نشان می‌دادند.

 یادم نیست آن‌روزها اوضاع سیاسی جهان، جنگ‌ها، قحطی‌ها، مذاکرات، نشست‌های دولتمردان و… چگونه بود. اما الان اوضاع خوب نیست. وقتی همه برای رفتن توپ در دروازه‌ی حریف هیجان‌زده بالا و پایین می‌پریم، وقتی همه درباره‌ی ورزشگاه رفتن خانم‌ها حرف می‌زنیم، وقتی تلویزیون آمار بازی‌های جام جهانی را برایمان می‌گویند، دو کشور اثرگذار اسلامی در منطقه‌ی خاورمیانه، بمب‌هایشان را روی مردم یمن می‌ریزند، مردم یمن هم هیجان‎زده واکنش نشان می‌دهند، اما این کجا و آن کجا!

 کودک یمنی ترسیده، دنبال مادرش می‌گردد و گریه می‌کاند، او اصلا نمی‌داند توپ چیست تا بداند فوتبال چیست. او تب دارد، تب ازدست دادن مادر، تب گم‌شدن پدر، تب خانه‌خراب شدن، تب او با تب فوتبال فرق دارد. او شادی را فراموش کرده، نمی‌داند چگونه باید بخندد، بزرگترهای کشورهای اسلامی کنار اسرائیل و آمریکا نشسته‌اند و تصمیم گرفته‌اند اورا بزنند، ظاهرا از صدای گریه‌ و نگاه مضطربش خوششان می‌آید. ما هم می‌نشینیم و برای بالارفتن تبمان دعا می‌کنیم.

 چقدر شادی‌هایمان در برابر غم دختر یمنی کوچک است، کاش کمی بزرگ‌تر شویم!

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1397-03-27] [ 09:55:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  لحظات آخر ...

 

لحظات آخر

دلم در این لحظات آخر تنگ شده برای اولین شب دیدار، برای اولین غذایی که خوردم، اولین استغفاری که گفتم، اولین العفوی که بر زبان جاری ساختم، اولین تصمیمی که برای خوب شدن، بهتر شدن، فرمان بردن، فراموش کردن عصیان و… گرفتم. دلم برای همه‌ی این‌ها تنگ شده، نمی‌دانم این اولین‌ها بازهم تکرار می‌شود یا نه، اما سینه‌ی مرا می‌فشارد.

دلم در این لحظات پایانی می‌سوزد برای وقت‌های هدررفته، تصمیم‌های اجرانشده، العفوهای بی‌ثمر، استغفارهای تمام‌شده. دلم در این لحظات آخر، بازگشت به روز اول را می‌طلبد که خوب شدن و بهترشدن را دوباره در ذهن تجربه کنم و این‌بار قدر بدانم. هرچند تجربه ثابت کرده، نفس ضعیف و پردردسر اگر به عقب برگردد، آبی از آب تکان نخواهد خورد و او هم‌چنان شرمنده‌ی خالق خویش است.

پس بهتر است ای‌کاش‌ها را کنار بگذارد و إن الإنسان لفی خسر را تفسیر کند که در صف محشر حیرت نکند که چه‌چیزی را ازدست داده و چه‌چیزی به دست آورده است.

موضوعات: ماه‌های قمری
[چهارشنبه 1397-03-23] [ 11:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  300هزار تومان ضرر ...

 

رادیوی ماشین روشن بود و بعد از پخش آهنگ، گوینده حمایت از کالای ایرانی را تبلیغ می‌کرد.

داغ دل راننده تازه شد. می‌گفت هفته‌ی گذشته برای ماشینش یک صفحه‌ی گیر بکس ایرانی به قیمت 110هزار تومان خریده و 70هزار تومان هم اجرت نصب پرداخت کرده است.

چند روز بعد صفحه خراب می‌شود و او مجبور می‌شود صفحه‌ی جدید و این‌بار کره‌ای به قیمت 200هزار تومان بخرد و 70هزار تومان هم اجرت نصب پرداخت کند.

صفحه گیربکس ایرانی را به نمایندگی می‌برد و شرح ماوقع می‌کند. آن‌ها نیز گارانتی را قبول نمی‌کنند و می‌گویند باید قبل از این‌که صفحه را عوض می‌کردی، ماشین را به این‌جا می‌آوردی. او هم توضیح داده که اگر صفحه گیربکس خراب باشد، ماشین حرکت نمی‌کند. 

خلاصه، آن‌ها گیربکس را برای این‌که ببینند مشکلش چیست نگه می‌دارند، که اگر اشکال از خود جنس باشد، صفحه‌ی جدیدی به او بدهند.

می‌گفت: اگر صفحه‎ی جدیدی به او بدهند، که نمی‌دهند، برای حمایت از تولید ایرانی 300هزار تومان،معادل سه‌روز کار ضرر کرده است.

راست می‌گفت، درآمدهای پایین، بیکاری‌های طولانی‌مدت و قیمت بالای کالاهای اساسی، انگیزه‌ی حمایت از تولید ملی را کم می‌کند، به‌خصوص که این‌گونه ضررهای مالی هم برای قشر کم‌درآمد داشته باشد.

به او گفتم: حق با شماست، اما کشور کره، کره شد به خاطر این‌که مردم از تولیدات داخلی‌شان، هرچند با ضررهای زیاد، حمایت کردند. 

او در پاسخ گفت که دوست دارد از کالای ایرانی استفاده کند، اما این‌جا خلاف کشورهایی مثل آلمان، فقط مردم ضرر می‌کنند و مسئولان بی‌خیالند.

حمایت از تولید ملی آن است که مسئول مملکت نیز خودش از خودروی ایرانی و لوازم جانبی ایرانی برای خودرویش استفاده کند و او نیز از تولید داخلی حمایت نموده و تبعات مالی‌اش را نیز تحمل کند، نه آن‌که کارکنان شرکت‌های خودروسازی، خودشان ماشین‌های خارجی داشته باشند و به ملت امر و نهی کنند که از تولیدشان، آن‌هم با قیمت بالا خریداری کنند. 

موضوعات: آخرالزمان
[یکشنبه 1397-03-20] [ 06:11:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سؤالی از قدس شریف ...

 

سلام قدس، اولین قبله‌ی مسلمانان

سلام بر تو و بر خون‌های کف خیابان‌هایت

سلام بر تو و بر اسرای در زندان‌هایت

سلام بر تو و بر مبارزه‌ات برای رهایی

سؤالی دارم از تو، چرا خداوند در آغاز بعثت از مسلمانان خواست که به سوی تو با او سخن بگویند؟ مگر  خدا نمی‌توانست از همان ابتدا مردم را به سمت کعبه، خانه دست‌ساز ابراهیم و اسماعیل توجه دهد؟

قدس! نمی‌خواهم برای من ادله‌ی تاریخی بیاوری که … . این‌ها را می‌دانم. دلیل خودت را بگو. تو سال‌هاست برای آزادی‌ات می‌جنگی، چقدر خون دیدی، دست و پای بریده، کودکان پریشان، زنان به ماتم نشسته، جوانان در خون غلطیده بسیار دیدی و حتما برایشان سوگواری کردی. اما چرا خدا تورا قبله‌ی اول مسلمانان قرار داد که امروز در عصر بمب‌های خوشه‌ای، جهان اسلام برای تو خون گریه کند؟

شاید اگر بتوانی به این سؤال پاسخ بدهی بتوانی زودتر خودتر را نجات دهی و شیعیان با کاروان‌هایشان از کربلا برای زیارت تو بیایند. 

موضوعات: مناسبت‌ها
[جمعه 1397-03-18] [ 02:09:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  313 نفر کجایند؟ ...

 

313 نفر کجایند؟

یکی از سؤالات مردم این است که آیا در حوزه‎های علمیه با این تعداد طلبه، استاد، فاضل و عالم، 313 نفر آدم خوب و پاک وجود ندارد که امام علیه‌السلام ظهور کنند؟ در پاسخ به این سؤال می‌توان از چند مقدمه نتیجه گرفت که چرا امام علیه‌السللام ظهور نمی‌کنند.

مقدمه‌ی اول: برای ظهور امام علیه‌السلام، مردم همه‌ی جهان باید تشنه باشند، تشنه‌ی ظهور کسی‌که آن‌ها را از بلا برهاند. اما الان مردم تشنه نیستند، حتی خود شیعیان که می‌دانند و باور دارند امام علیه‌السالم نجات‌دهنده‌ی بشر و  پایان‌دهنده‌ی ظلم هستند، تشنه‌ی ظهور نیستند. همه‌ی فرزندان آدم علیه‌السلام باید باور  کنند که آمریکا نمی‌تواند مشکلات آن‌هار احل کند، اما در میان شیعیان کشور خودمان که ادعای محبت امام زمان علیه‌السلام را دارند، به آمریکا و برحام و سازمان جهانی اقتصاد و … بیشتر از معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام دل بسته‌اند. تا زمانی‌که مردم نخواهند، امام ظهور نمی‌کنند.

مقدمه‎ی دوم: تلخ است، اما 313یار که بتوانند سران کشورها شوند، با انحرافات عقیدتی بجنگند، سیاست مدن بدانند، اخلاق‌محور باشند، خاص‌الخاص یاران حضرت باشند، وجود ندارد. شاید هیچ‎وقت هم در یک‌زمان وجود نداشته باشند. رجعت در اندیشه‌ی شیعه، شاید همین باشد که 313 نفر در طول تاریخ جمع شوند که وقت ظهور بیایند و یاری‌کننده‌ی امام عصر علیه‌السلام بشوند.

نمی‌خواهم تلخ به ماجرا نگاه کنم، اما برخی خواصمان، خواسته یا ناخواسته، آب به آسیاب دشمن می‌ریزند، فرقه‌هایشان را برجسته می‌کنند، دو روزه‌ی دنیا را جدی می‌گیرند و فکر می‌کنند تا ابد جاودانه‌اند. تلخ‌تر این است، امام که بیایند، شاید اول انحراف خواص شیعه را جبران کنند و به تعرض‌های آن‌ها به مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام پایان دهند. همان‌هایی که اندیشه‌ی توحیدی حضرات معصومین علیهم‌السلام را با اندیشه‌های انحرافی آمیختند. تلخ است، اما مسئله این است …

مقدمه‌ی سوم: امام زمان علیه‌السلام صرفا به آدم خوب احتیاج ندارد که حتما 313 نفر انسان پاک و نماز شب‌خوان در حوزه‌های علمیه وجود دارد، اگر قحطالرجال است، قحط‌العباد نیست. اما خوب بودن، اخلاق خوب داشتن، عالم ربانی بودن، حتی راه‌های آسمان را بلدبودن، نمی‌تواند به‌تنهایی معیارهای 313 نفر هسته‌ی مرکزی یاران حضرت باشد. زیرا جهان از فیلتر متخصصان و متعهدان به شریعت و دین باید اداره شود، هریک از آن‌ها را شخص نداشته باشد، کار درست پیش نمی‌رود.

نتیجه: 1-افراد متخصص و متعهد به شریعت اسلام تربیت کنیم. 2-عامل به شریعت باشیم که اگر جزء 313 نفر نیستیم، حتما هسته‌های بعدی یارانش را تشکیل دهیم. 3-در عصر تردید و دودلی، ثقلین را خوب بشناسیم و از آن‌ها پروی کنیم که گمراه نشویم. 4-انحرافات را بشناسیم و علیه آن اقدام کنیم. زمانه‌ی سختی است، واقعا دین مانند آتش در کف دست است.

و سرانجام دعای از ژرفنای وجود: اللهم‌ عجل لویک الفرج

موضوعات: آخرالزمان
 [ 12:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  هیبت و عظمت خدا ...

یا من تواضع کل شیء لعظمته

نکند از کوه و بیابان و گیاه و جماد و حیوان کم‌تر باشم که عظمت خدا را درک نکنم، که از درک عظمت و بزرگی‌اش برایش تواضع نکنم.

یا من خضع کل شیء لهیبة

نکند هیبتش مرا نگیرد و بهشت و جهنمش را نفهمم و خوفش بر دلم عارض نشود، دلم برایش تنگ نشود و از این‌همه هیبت در برابرش زانوی خضوع بر زمین نزنم. نکند از دیگر موجوداتش کم‌تر باشم.

خدایا! به حق آخرین ذخیره‌ات، مهدی‌ات، توان درک عظمت و هیبتت را عطا کن که امشبی را شرمنده‌ی بزرگی و مهابتت نباشم.

موضوعات: شب قدر
[پنجشنبه 1397-03-17] [ 07:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  زینبِ این‌روزها ...

 

زینبِ این‌روزها

امروز از آن‌روزهایی است که خانه‌ی وحی حیران است، حیران زخم کینة دشمن. اما دشمن خانگی است، حمله از طرف خودی‌هاست، آن‌ها که قرآن می‌خوانند، روزه می‌‌گیرند و مصداق بارز اقیموا الصلوه هستند.

زینب سلام‌الله‌علیها با یادآوری کوچه و فدک، غصب ولایت و جمع قرآن پدرش، در خفا می‌گرید که کسی صدایش را نشنود، که کسی نداند مزار پدر کجاست؟ چقدر سخت است دختر فاطمه باشی و نتوانی برای مادرت اشک بریزی و از ظلم مردمان به خدایت بلندبلند شکایت کنی، که بشنوند. چقدر سخت است که دختر علی باشی و نتوانی برای چنان پدری سوگواری کنی و غم دل بگشایی، سوگت را در دل پنهان کنی. 

او چقدر باید در خفا بگرید و چقدر باید به خدا نزدیک باشد که داغ آل‌عبا را تا اخرین لحظات زندگی بر روح و روان خود حمل کند و بگوید: مارأیت الا جمیلا.

زینب این‌روزها همان زینب روز ثقیفه و در و دیوار و کوچه است، زینب روز صلح برادرش حضرت حسن علیه‌السلام و تیرپراکنی به تابوت است، زینب سال‌ها بعد است و 18 سرِ بر نیزه، زینب قتلگاه و مشک پاره.

تسلیت خانم، به خاطر تمام خاطرات تلختان در حجاز و کوفه و شام، تسلیت به خاطر عروج پدرتان، تسلیت به‌خاطر قبرهای مخفی، اشک‌های مخفی.

موضوعات: مناسبت‌ها
[چهارشنبه 1397-03-16] [ 01:09:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بازنده‌های صفین ...

 علی

بازنده‌های صفین

 امشب یکی از همان شب‌های دردناک تاریخ است، همان شبی که بازنده‌های جنگ صفین قرآن ناطق را فرق شکافتند و امتی را در سوگ 1400ساله نشاندند؛ هرچند امت نمی‌داند سوگوار است، سوگوار سقیفه و کوچه و قبر در خفا و بقیع و کربلا و … . امت نمی‌داند چرا هرچه می‌دود به جایی نمی‌رسد، دنیایش رنگ نمی‌گیرد و آخرتش در تهاجم فرهنگی دشمن است؛ امت نمی‌داند. اگر می‌دانست، فریادش در چنین شبی به اللهم عجل لویلک الفرج بلند می‎شد و تا فرج محقق نمی‌‌گشت، دعایی دیگر بر زبان نمی‌راند و آرزویی دیکر در قلب نمی‌نشاند.

امت هنوز نادان است. قیمتی‌ترین کلمة تاریخ را فرق شکافته، خودش را از پاک‌ترین خلق خدا محروم کرده و دل در گرو محبت کم‌ترین خس و خاشاک عالم هستی داده و هنوز نفهمیده چرا در دنیای مدرن با این‌همه امکانات، هنوز راضی نشده و خسته و افسرده است.

قرآن ناطق را درک نکرده و چون یهودیان که پیامبرانشان را کشتند، فرزندان اورا شهید نمودند و با خون آنان دنبال دنیایشان رفتند و آخرتشان را تباه کردند و گناه مردمان طول تاریخ 1400ساله را در پروندة عملشان ثبت نمودند. 

امت نمی‌داند و نمی‌خواهد بداند که آوارگی فلسطین و لبنان، ترس و دلهرة عراق و سوریه، گرستگی کودکان یمن و حبس علمای بحرین، آه مردمان مصر و لیبی و تمام مظلومان عالم با ولایت اهل بیت نبوت تمام می‌شود. کاش در چنین شبی همة مظلومان جهان به احترام مهدیِ علی و فاطمه علیهم‌السلام بایستند و از خدا مهدهی بخواهند.

موضوعات: ماه‌های قمری
[یکشنبه 1397-03-13] [ 07:40:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  خداوندگار معرفت ...

 

خداوندگار معرفت

نمی‌دانم از کجا شروع کنم، این‌که انسان تاریخ زندگی و فضایل شخصی را بداند، حقوقش را بشناسد، محبتش را تجربه کند، سختی‌هایش را در لابه‌لای اوراق تاریخ بخواند و جایگاهش را در صف دین و دین‌داری لمس کرده باشد، حتی در سال‌روز تولدش و عید غدیرش هم می‌گرید، چه رسد به آن‌که تیغ کینة دشمن و ساده‌لوحان قرآن‌به‌سر اورا به شهادت رسانده باشند.

چقدر سخت است دربارة شهادت فخر همة دوران‌ها، امیرالمؤمنین علیه‌السلام صحبت کنیم. ازچه بگوییم؟ از شجاعتش، جوان‌مردی‌اش، سخاوتش، مهربانی‌اش، همسری‌اش، پدری‌اش، حاکمیتش، ولایتش، ازچه بگوییم؟ این بزرگ‌مرد تاریخ و این امیر حکمت و بیان، آن‌قدر فضیلت دارد که نمی‌دانیم از چه بگوییم.

به قلمم اجازه می‌دهم که پیش برود و خودش بنگارد، از کسانی‌که عدالت و فضایل اورا و البته زمامداری و مهم‌تر از همه ولایت اورا تاب نیاوردند و توطئه کردند. در زندگی حضرت، هیچ جایی به اندازة ثقیفه به او ظلم نشد، و هیچ جایی به اندازه‌ی کوچة بنی‌هاشم برای او دردناک نبود. تصور کنید که به سیدة زنان دو عالم در جلوی چشمان خداوندگار معرفت و ناجی جنگ خیبر جسارت کنند و او مأمور به سکوت باشد و 30 سال زندگی را با خاطرة هر روزة این جسارت بگذراند و با چاه راز بگوید.

خداوندگار معرفت و توحید، کسی‌که خدایش را در دعای کمیل این‌گونه می‌خواند: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُهَا. مگر حضرتش گناه و خطایی مرتکب شده بود که این‎گونه در محضر خدایش، خود را می‌شکند؟ البته که نه، او معصوم است و معصوم حتی خطای سهوی هم نمی‌کند. پس چرا بعد از این‌همه اخلاص در توحید خودش را فانی در حق نمی‌بیند و خدا نمی‌شود؟ برعکس خودش را می‌شکند و عملش را کوچک می‌بیند و در برابر خالق نسبت به عملکردش احساس شرم می‌کند و طلب بخشش می‌نماید. پس بندة خدا تو کجا ایستاده‌ای که تا دری به رویت گشوده شد، معرفتی کسب کردی و چیزی دیدی، خدا را بنده نیستی و سبحانی ما اعظم شأنی (1) سند بندگی‌ات را پاره کرد، و اینک رهروان تو در پی تو برایت باقیات و صالحات می‌فرستند.

ببین خداوندگار معرفت چگونه به خدایش معرفت می‌جوید و با معرفت‌جویی خودت مقایسه کن و ببین کجای اخلاص تو اشکال دارد. اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِذِكْرِكَ: بنگر به اسوه‌ی توحید که راه‌های آسمان را از راه‌های زمین بهتر می‌شناسد، چگونه قرب به معبود را در ذکر و یاد معبود می‌بیند، نه هم‌طرازی با او، او در آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش، فزت و رب الکعبه را در خاضعانه‌ترین شکل بندگی، یعنی سجده، گفت و ثابت کرد بنده همیشه بنده است و خدا همیشه خدا. اخلاص یعنی این که در اوج فضیلت باشی و برای خدایت بندگی کنی.

بندگان خدا که راه توحید را اشتباه رفته‌اید، معرفت این‌جاست، بیایید، بیایید: وَ أَسْأَلُكَ بِجُودِكَ أَنْ تُدْنِيَنِي مِنْ قُرْبِكَ وَ أَنْ تُوزِعَنِي شُكْرَكَ. ببینید اندیشه‌ی توحید حضرت امیر علیه‌السلام تا کجا پیش می‌رود، از خدا می‌خواهد اورا با سخاوت و کرم خویش به بارگاه قرب خود راه دهد، همان‌جایی که شما نیز در پی آن هستید. ادامه‌ی کلام حضرت را ببینید، آن‌جا که از پروردگار می‌خواهد اورا شکرگزار نعمتش کند، نعمت قرب الهی. اما تو به محض این‌که چیزی را فهمیدی و پشت دیوار را دیدی، خدا را بنده نیستی، چه رسد به آن‌که شکرگزار نعمت اله باشی.

زهد علی علیه‌السلام و ریاضت اورا در این عبارت ببینید و با احوالات خودتان مقایسه کنید: اللَّهُمَّ … تَجْعَلَنِي بِقِسْمِكَ رَاضِياً قَانِعاً وَ فِي جَمِيعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً. او حتی رضایت و قناعت از روزی حق را از حق می‌خواهد، او بنده است، بنده‌‌ای مطیع و خاضع که از خدایش می‌خواهد اورا در زهد و خودنگه‌داری یاری رساند. او در اوج اخلاص در توحید است که این‌گونه از خدایش رضایت و قناعت می‌طلبد؛ او تجسم رضاً برضاک است.

ای بنده‌ی خدا! تو به تعبیر قرآن شریف، ضعیف آفریده شده‌ای و در مقابل هست و نیست عالم کم می‌آوری، اگر به چیزی برسی، کبر می‌ورزی و اگر نرسی ،کفر. پس بیا و چون حضرت امیر علیه‌السلام از خدایت تواضع طلب کن، تو به یاری خدایت در همه‌ی احوالات زندگی‌ات نیازمندی وگرنه شیطان قسم‌خورده تورا از وادی بندگی خارج می‌کند و در وادی انحراف می‌نشاند و به تو پوزخند می‌زند.

1-جملة معروف بایزید بسطامی است که اینک در کتاب‌های ادبیات مدارس ما رخنه کرده است و به جای آن‌که معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام بازگو شود، معارف اهل تصوف را به کودکان و نوجوانان ما می‌آموزند.

موضوعات: ائمه معصومین
[جمعه 1397-03-11] [ 11:12:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  غیرت دینی ...

 

 

غیرت دینی

فزت و رب الکعبه را زمانی گفت که در محراب عبادت و در خاضعانه‌ترین شکل بندگی یعنی سجده قرار داشت. کینه‌ی دشمن و رقص شیطان در مقابل خشکه‌مقدسان، جهانی را به سوگ 1400ساله نشاند. البته که مرگ حق است و همه‌ی آدمیان به‌ناگزیر آن‌را درک می‌کنند، اما شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام تنها شهادت جسم ایشان نبود، شکنجه‌ی ولایت و شهادت عدالت بود، عدالتی که علی علیه‌السلام آورد تا همیشه‌ی تاریخ باقی است که به دست فرزند آخرینش حقوق ازدسته‌رفته را از حلقوم نابکاران گرفته و به حلقوم مستضعفان بازگرداند.

ضربت خوردن علی علیه‌السلام در یکی از بهترین شب‌های سال و شهادت ایشان در شب بهترین دیگر و سوم ایشان در برترین شب، فضیلت بزرگی برای حضرتش است. نابکاران تاریخ تاب فضایلش را نداشتند و زیر توحید او و ایمان او عمل صالح او کمر خم کردند.

اینان برای جدایی شیعه از حضرت امیر یا شاید هم به خاطر کج‎فهمی و اخذ علم از جایی جز ثقلین، ابن‌ملجم را بهشتی معرفی می‌کنند که باعث فزت و رب الکعبه‌ی علی علیه‌السلام و اشک‌ریزان شیعه شد. عمل نابهنجارانه‌ی ابن‌ملجم باعث رستگاری او شد، چراکه همه‌ی عالم وجود خداست و وجود ماسوی‌الله وجودی عَرَضی است. بنابراین همه‌ی عالم خداست و هرآن‌چه‌که انجام بدهند خدایی است. پس ابن‌ملجم مرتکب فعل حرام نشده و بهشتی است.

با این عقیده، دین و دیانت، اخلاق حسنه و الذین امنوا و عملوالصالحات محلی از اعراب ندارد و حکمت خداوند چیزی جز خرافه‌های اهل دیانت نیست.

شیطان، نه کاملا، اما تا حدی در انحراف توحید موفق بوده است که چنین ثمراتی را در کتب ضاله و سخنرانی‌های گمراه‌کننده می‌بینیم. آگاهی لازم است که مجالس اهل‌بیت علیهم‌السلام از لوث وجود انحراف‌های اعتقادی پاک شود. شاید هم غیرت دینی لازم است که همه‌ی شنیده‌هایمان را نپذیریم و علیه آن قیام کنیم.

موضوعات: آسیبهای اعتقادی
 [ 11:45:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حواشی متروی تهران ...

 

حواشی متروی تهران

آب معدنی خنک، پیراشکی تازه، پفک هندی، ساندویچ تازه، کسی نخواست؟ آب معدنی خنک، … خانم، آب معدنی لطفا، یکی هم به من بدید.

مسئولین محترم متروی تهران کجا هستند؟ یادشان رفته که ماه مبارک رمضان است و نباید اجازه دهند در مترو مواد خوراکی به‌ویژه آب معدنی خنک عرضه شود؟

این‌روزها سفر با متروی تهران خیلی دردناک است، زنانی که شاید خودشان روزه باشند اما آب معدنی می‌فروشند. جدای از بازار داخل مترو که فروشنده‌هایی از کودک 6-7 ساله تا پیرمردها و پیرزن‌های هفتادساله در آن مشغولند، فروش اغذیه و آب معدنی معضل  دیگری است. اجرای احکام دینی در جامعه‌ی اسلامی، یکی از ابتدایی‌ترین نمودهای اسلامی بودن یک جامعه است. حدلقل کاری که مسئول مترو می‌تواند انجام دهد این است که از فروش مواد غذایی جلوگیری کند، امری که برای متروی تهران، حتی در حاشیه هم قرار ندارد.

 

موضوعات: آسیب‌های متروی تهران
 [ 10:57:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نجات‌غریق ...

 

نجات‌غریق

هوا بارانی است، آسمان ترق تروق می‌کند و ناآرام است، هوا لطیف از رحمت الهی است و درهای آسمان باز. در چنین هوایی، دلم هوای باران کرده است اما نه باران آسمان که می‌بارد، بلکه دلم هوای باران چشم‌هایم را کرده، همان چشم‌هایی که گاهی در خلوت دعا از صاحبش اذن حضور می‌طلبد و صاحبش بی‌تاب شده و به او نهیب می‌زند که مگر در محضر خدا باید اذن بگیری که این‌گونه ادب می‌کنی؟ در محضر خدا از خوف خدا و حتی از شوق خدا باید یک‌سره بباری.

ببارید اشک‌ها و خیس کنید قلب زنگارگرفته را که شاید با بارش پر از ندامت تو زنگارها خداحافظی کنند، مستمر ببارید، طوفانی ببارید و سیاهی‌ها را بشویید و سپیدی‌ها را جای‌گزین کنید.

چه حکمتی است که وقتی رمضان می‌آید، دل‌ها هوای کوی یار می‌کند، شیطانِ در غل و زنجیر عصبانی می‌شود و نقشه می‌کشد. دلم برای بعد رمضان می‌ترسد، روزی‌که شیطان دیوانه‌وار زنجیر پاره می‌کند و به شهر هجوم می‌آورد، خناس و نفاثاتش را می‌طلبد، دلم برای لحظه‌های پر از شیطانِ بعد از رمضان شور می‌زند، دلم برای هوای پاک رمضان تنگ می‌شود.

اشک‌های من ببارید، سپید کنید جامه‌ی بندگی‌ام را و بشویید و محو کنید جامه‌ی پر از گناهم را، ببارید و بشویید لحظه‌های با شیطان بودنم را. اشک‌هایم! آن‌قدر ببارید که بعد از رمضان، اگر سیاه شدم، روسیاه شدم، جامه‌ی بندگی‌ام را کثیف کردم، چیزی زیر کثیفی‌ها نباشد که شرمنده‎تر نباشم. هیچ‌چیز به اندازه‌ی غرق‌شدن در عرق شرم خودم در صف محشر و حضور در محضر عدل و فضل الهی مرا نمی‌ترساند. اشک‌هایم ببارید و مرا از غرق‌شدن در سرای پردلهره‌ی روز حشر برهانید. اشک‌هایم! نجات‌غریق من در دریای شرمندگی باشید.

موضوعات: حدیث نفس
[چهارشنبه 1397-03-09] [ 08:45:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شیطان در غل و زنجیر ...

 

شیطان در غل و زنجیر

سؤالی دارم که پاسخش را می‌دانستم، اما در ماه مبارک رمضان پاسخش برایم آشکارتر شد. سؤال: آیا اگر شیطان در عالم خلقت حضور نداشت که انسان را وسوسه کند، انسان گناه نمی‌کرد؟ اگر ابلیس آدم و حوا را به خوردن درخت ممنوعه ترغیب نمی‌کرد، ایشان از آن درخت نمی‌خوردند و نسل بشر به زمین کوچ نمی‌نمود؟

پاسخ سؤال، البته واضح است. انسان با اختیار خویش در زمین زندگی می‌کند و ظرف زمین که عالم ماده است، انسان را در معرض خوبی و بدی قرار می‌دهد. انسان برای این‌که خوب یا بد را انتخاب کند به شیطان نیاز ندارد، او تنها انسان را برای انتخاب بدی ترغیب می‌کند.

آدم و حوا نیز اگر از درخت ممنوعه نمی‌خوردند، به زمین کوچ می‌کردند و سختی‌های زمین را تجربه می‌کردند، زیرا هدف خلقت انسان در ظرف زمین محقق می‌گردد.

در ماه مبارک رمضان پاسخ این سؤال را بهتر می‌توان درک کرد. این‌که خداوند می‌فرماید: شیطان را در ماه رمضان در غل و زنجیر می‌کند، حقیقتی است انکارنشدنی، خداوند که کذب نمی‌گوید، او خیر مطلق است. اما آیا انسان در ماه رمضان، هنگام روزه غیبت نمی‌کند یا نماز اول وقت را به تأخیر نمی‌اندازد یا سوءظن ندارد؟ شیطان در غل و زنجیر که نمی‌تواند کسی‌را وادار به گناه کند یا در او میل به گناه ایجاد نماید، این حضور انسان در میان خیر و شرّ عالم ماده است که اورا تشویق به ارتکاب فعل حرام می‌کند.

کاش حالا که شیطانی نمی‌تواند از چند جهت وسوسه کند، میل به گناه را در خود بکشیم که بعد از ماه مبارک نیز ابلیس را با تمام لشکرش، با خنّاس و نفّاثاتش روسیاه و عصبانی کنیم. کاش بتوانیم شیطان را در میان وسوسه‌هایش تنها بگذاریم.

موضوعات: ماه‌های قمری
[سه شنبه 1397-03-08] [ 07:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ادب حضور ...

 

ادب حضور در درگاه حق

حضرت حسن علیه‌السلام چه زیبا با خدایش صحبت می‌کند: «إِلَهِی ضَیفُک بِبَابِک یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاک الْمُسِی ءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَک یا کرِیم.» او با تمام عباداتش و اخلاص در عملش به درگاه حضرت حق می‌آید و به او می‎گوید: بدی‌های من از حد تجاوز کرده، اما تو با تمام زیبایی‌هایی که در اختیار داری از من درگذر.

کاش بشود از شیعه بودن فقط اشک ریختن در سوگ فرزندان زهرا سلام‌الله‌علیهم را یاد نگیریم. خدایی شدن و بندگی در درگاه حق آداب می‌خواهد، آدابش را از ثقلین بیاموزیم و درست بندگی کنیم.

موضوعات: ائمه معصومین
[شنبه 1397-03-05] [ 07:37:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بوی مظلومیت ...

 

بوی مظلومیت

از امروز مظلومیت آغاز می‌شود، پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله اولین حامی‌اش را ازدست می‌دهد، ام‌المؤمنین خدیجه سلام‌الله‌علیها و مادر زهرای مرضیه را. همان خانمی که خداوند به او سلام می‌فرستد و شرف مادری زهرا و همسری پاک‌ترین نور خلقت را به او می‌دهد.

اما مظلومیت رمضان تازه شروع شده است، چندروز دیگر نوه‌ی این خانم به جهان چشم می‌گشاید و خانه‌ی نبوت را روشن می‌کند. چندسال اول کودکی را کنار پدر، مادر و پدربزرگ خود سپری می‌کند و یکی‌یکی آن‌ها را ازدست می‎دهد. مرگ، البته حق است و هیچ‌کس در این عالم جاودانه نمی‌شود و دیدن غم عزیزان سنت الهی است. اما کوچ عزیزان با شدید‌ترین دردها امر دیگری است. 

مظلومیت حضرت حسن علیه‌السلام بعد از کوچ عزیزانشان، زمانی آغاز می‌شود که امام و خلیفه می‌گردند و جور و جفای دوست و دشمن ایشان را به صلحی سراسر درد وادار می‌نماید، همان صلحی که ایشان را چنان متأثر می‎سازد که در قنوت نمازهایشان به خدا می‎گویند: تو می‎دانی من تلاش خودم را کردم و وقتی تنها شدم از گذشتگان خود پیروی نمودم، یعنی صبر کردم. کرامت حضرت آن‌قدر زیاد است که برای حفظ خون شیعیان، مانند پدر بزرگوارشان سکوت را تجربه می‌کنند.

اما دردناک‌تر از همه آن است که حضرت شهید می‌شود و تابوتش را با تیر می‌زنند که خاندان اورا بیازارند و کینه‌ی خویش را بروز دهند.

مظلومیت رمضان ادامه دارد، مردی از تبار خورشید که در خانه‌ی خدا متولد شد، در بهترین شب‌های سال، در به‌ترین جای زمین و در بهترین حالت بندگی، به تیر کینه‌ی دشمن گرفتار شد و فزت برب الکعبه را جاودانه ساخت. این مرد، همسر دختر بانوی رمضان است، علی شیر خداست.

اما کاش مظلومیت بهترین‌های رمضان را درک کنیم و در این عصر پرخطر به آن‌ها نظر کنیم و کلامشان را بشنویم و به ایمانشان غبطه بخوریم و با این غبطه خدا را در شب‌های قدر درک کنیم. باور کنیم نجاتمان در گرو ثقلین است و با آن‌ها به حضور حق برویم که حتما پذیرفته می‌شویم.

موضوعات: ماه‌های قمری
 [ 07:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت