لحظات آخر | ... | |
لحظات آخر دلم در این لحظات آخر تنگ شده برای اولین شب دیدار، برای اولین غذایی که خوردم، اولین استغفاری که گفتم، اولین العفوی که بر زبان جاری ساختم، اولین تصمیمی که برای خوب شدن، بهتر شدن، فرمان بردن، فراموش کردن عصیان و… گرفتم. دلم برای همهی اینها تنگ شده، نمیدانم این اولینها بازهم تکرار میشود یا نه، اما سینهی مرا میفشارد. دلم در این لحظات پایانی میسوزد برای وقتهای هدررفته، تصمیمهای اجرانشده، العفوهای بیثمر، استغفارهای تمامشده. دلم در این لحظات آخر، بازگشت به روز اول را میطلبد که خوب شدن و بهترشدن را دوباره در ذهن تجربه کنم و اینبار قدر بدانم. هرچند تجربه ثابت کرده، نفس ضعیف و پردردسر اگر به عقب برگردد، آبی از آب تکان نخواهد خورد و او همچنان شرمندهی خالق خویش است. پس بهتر است ایکاشها را کنار بگذارد و إن الإنسان لفی خسر را تفسیر کند که در صف محشر حیرت نکند که چهچیزی را ازدست داده و چهچیزی به دست آورده است.
[چهارشنبه 1397-03-23] [ 11:48:00 ب.ظ ]
لینک ثابت |