این کجا و آن کجا! | ... | |
این کجا و آن کجا! مردم ایران خیلی فوتبال دوست دارند. دیشب بعد از آنکه ایران مراکش را برد، صدای فریاد و بوق و حتی تیراندازی از خیابان شنیده میشد. تلویزیون هم برای این بُرد سنگ تمام گذاشته بود. خیلی از مردم بازی را با هیجان دنبال میکردند. یاد جام جهانی 1998 افتادم، آنسال من دانشجو بودم، همان سالی که مردم ایران هیچوقت فراموش نمیکنند. تب فوتبال خیلی شدید در میان دانشجوهای دختر و پسر بالا رفته بود. رادیوی بوفهی دانشگاه روشن بود و با صدای بلند گزارش بازی را پخش میکرد. دانشجوها هیجانزده گوش میدادند و متناسب با چیزیکه میشنیدند، واکنش نشان میدادند. یادم نیست آنروزها اوضاع سیاسی جهان، جنگها، قحطیها، مذاکرات، نشستهای دولتمردان و… چگونه بود. اما الان اوضاع خوب نیست. وقتی همه برای رفتن توپ در دروازهی حریف هیجانزده بالا و پایین میپریم، وقتی همه دربارهی ورزشگاه رفتن خانمها حرف میزنیم، وقتی تلویزیون آمار بازیهای جام جهانی را برایمان میگویند، دو کشور اثرگذار اسلامی در منطقهی خاورمیانه، بمبهایشان را روی مردم یمن میریزند، مردم یمن هم هیجانزده واکنش نشان میدهند، اما این کجا و آن کجا! کودک یمنی ترسیده، دنبال مادرش میگردد و گریه میکاند، او اصلا نمیداند توپ چیست تا بداند فوتبال چیست. او تب دارد، تب ازدست دادن مادر، تب گمشدن پدر، تب خانهخراب شدن، تب او با تب فوتبال فرق دارد. او شادی را فراموش کرده، نمیداند چگونه باید بخندد، بزرگترهای کشورهای اسلامی کنار اسرائیل و آمریکا نشستهاند و تصمیم گرفتهاند اورا بزنند، ظاهرا از صدای گریه و نگاه مضطربش خوششان میآید. ما هم مینشینیم و برای بالارفتن تبمان دعا میکنیم. چقدر شادیهایمان در برابر غم دختر یمنی کوچک است، کاش کمی بزرگتر شویم!
[یکشنبه 1397-03-27] [ 09:55:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |