آسمان علم


 
  شیعه یعنی "هیهات من الذلت" ...

 


نامت که شیعه باشد دیگر فرقی نمی کند یک‎ امامی باشی یا چهارامامی، اسماعیلی باشی یا جعفری، همین‎ که نامت شیعه باشد دیگر فرقی نمی ‎کند افغان باشی یا ایرانی، عرب باشی یا آفریقایی، شیعه که باشی گاهی به جرم پسر علی بودن تورا در صحرای تفتیده تنها، تشنه با فوجی از شکم‎ های پر از حرام می‎ کشند؛ با شمشیر و سنگ و نیزه و دهانی به فحاشی گشوده و دستانی دراز برای سوزاندن هر آن ‎چه که داری و پاهایی بلند برای زدن هر آن ‎که دوست داری. شیعه که باشی دیگر فرقی نمی ‎کند دانشمند باشی یا معلم، زن باشی یا مرد، بزرگ باشی یا کوچک، کودک باشی یا جوان، فرقی نمی ‎کند؛ همین ‎که شعارت “هیهات من الذلت” مولایت حسین باشد تو را به جرم دوست داشتن پسر علی می‎ کشند، این ‎بار نه با سنگ و نیزه و شمشیر که با توپ و تانک و تفنگ کارخانه‎ های اسلحه‎ سازی آن ‎سوی دنیا. شیعه که باشی از قدرت ولایت و محبت و مودّت مولایت علی می ‎ترسند که تورا می ‎کشند تا فریادت در گلویت خفه شود و قدرتشان ازدست نرود. شیعه که باشی با تابلوی “هیهات من الذلت” جانت در خطر است، مواظب روحت باشد تا  در این روزهای پر از خواب های رنگی و معنویت های جاهلانه به یغما نرود.

 

#به_بهانه_کشتار_شیعیان_افغانستان

موضوعات: آخرالزمان
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 10:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  #مظلومیت_شیعه ...

 

این روزها خبرهای ناگواری می‌رسد: قتل طلبة همدانی، قتل امام جمعة کازرون در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، بازداشت مدّاح هتّاک!، اخراج مدیر شبکة5 سیما، قتل همسر شهردار سابق، جنگ سردتر آمریکا و ایران و قس علی هذا.

اما از میان اخبار مخابره شدة این روزها، هیچ خبری به اندازة بازداشت مداح و اخراج مدیر شبکة5 سیما انسان را به عمق تاریخ نمی‎بَرَد. تاریخ، مظلومیت شیعه را بارها ثبت کرده‎است، از غدیر تاکنون، بله از غدیر. پایه‎های خیانت سقیفه در میان تظاهر بخٍّ بخٍّ در غدیر بر زمین کوبیده شد؛ ملت به جاهلیت برگشت و به ولایت پُشت کرد.

مظلومیت شیعه، اول‎بار، در سکوت 25 سالة بزرگ‌ترین مرد تاریخ و گفتگوهایش با چاه‎های مدینه و زمزمه‎های اندوهناکش به خاطر دردناک‌ترین حادثة زندگی‎اش، یعنی در و دیوار و میخ و آتش و… بروز کرد. مردمانی که حق ولایتش را نشناختند و زهرای مرضیه سلام‎الله‌علیها را به طرز غم‎انگیزی به آسمان فرستادند، امانت سیدالمرسلین را.

آن زمان، یعسوب الدین در میان غربتی بزرگ و اشک‎هایی برای مردمی که نتواستند، که نخواستند بار امانت الهی را به دوش بگیرند، امانت ولایت را، برای حفظ و نشر اسلام سکوتی کرد که تاریخ را به اشک وادار نمود.

چاه‎های مدینه! چه زمان لب می‌گشایید و غربت را فاش فریاد می‌کنید، سخنان امیر مؤمنان در میانة درد کوچ نبیّ و دختر نبیّ و رحلت اسلام به جاهلیت خانه‎ها را چه زمان می‎گویید؟

و اینک بعد از هزار و چهارصد و اندی سال، بعد از سکوت آن‎روزها، قصه هنوز ادامه دارد. شیعه برای مجروحان فلسطین خون می‎فرستد، آن‌ها، با همان تفکر سقیفه‌ای، نجسش می‌دانند و ردّ می‌کنند. شیعه در میان اهل سقیفه هنوز رافضی است که کشتن هفت‎نفرشان بهشت را واجب می‎کند.  شیعه هنوز در غم اهل کساء می‎سوزد، که این سوختن نه به خاطر پروازشان به سوی حضرت احدیت است که پرواز لازمة حیات هر انسانی‎است، شیعه می‎سوزد چون معارفش را در تاریخ مدفون ساختند و جز اندکی به او ندادند و این و آن به خزائنش دستبرد زدند و به نفع خودشان تحریف کردند.

قصه ادامه دارد، امروز در میان اشک و آه شب قدر و غم از دست‎دادن پدر باید سکوت کرد و حتی تقیه را نیز به ما نمی‎بخشند. مظلومیت شیعه این است که وحدت جهان اسلام روی شانه‎های اوست، در میان خودی‎هایش نیز باید زیر چادر و عبا بگرید که نکند شانه‎های وحدت بلرزد؛ این نقد ما به ماست به سکوت گاه بی‎معنای ما.

موضوعات: شیعه
[چهارشنبه 1398-03-08] [ 03:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اشک‎های 13رجب ...

 

 

اشک‌های ‌13رجب

از وقتی که نسبت به امامان علیهم‎السلام حسی پیدا کردم، برایم شگفت‌انگیز بود که چرا بعضی‎ها در میلاد ائمه علیهم‎السلام هم اشک می‌ریزند، گاهی نیز خودم گریه کرده‎ام. 13رجب و عید غدیر از آن‎روزهایی است که انسان دلش می‌خواهد با اشک‌هایش راز بگوید. ‎

یک‌روز به مناسبتی قرار شد کتاب تاریخ امامت را خلاصه کنم. در حین خلاصه‎نویسی حوادث غدیر اشک می‎ریختم و کشف می‌کردم که چرا گریه می‌کنم. علت این بود که من تاریخ را می‌دانستم، غصب ولایت را، سیف‌الاسلام را کشته بر خاک می‌دیدم و اخوک الشیطان را که در پی دزدیدن مقام ولایت سر از پای اخلاص  در عبادت جدا کرد و سر در آخور زهد خشک و افراطی نهاد، همان‎که بعدها صوفیه سلسله‌شان را از طریق او به حضرت امیر می‌رسانند، حسن بصری.

روز غدیر، حوادث آینده یکی‌یکی برایم تداعی می‌شد و بخّ بخّ یا علی خبر توطئه را آشکار می‌کرد، کوچه و در و دیوار و سقیفه و غصب فدک و فرق شکافته از سر جهل و… . تبریک گفتن برای میلاد نور چقدر سخت است وقتی تاریخ را می‎دانی و می‌دانی اولین شهید محراب همان مردی است که نه، همان مولایی است که سجده و چاه رازهایش را فاش می‌دانند، نه فقط راز کوجه و قبر شبانه، بلکه راز ارتداد امت، راز آینده‎ی امت که سیف الاسلام‌هایش دین را در پستو فرومی‌کنند و سیره‌های جدید متشرعه می‌سازند؛ گاهی می‌نوازند، گاهی می‌خوانند، گاهی استنداپ اجرا می‎کنند، گاهی حرف مهمل می‌زنند، گاهی قوانین نانوشته را به حال خود رها می‌کنند و هنگام اذان مغرب نمازشان را به تأخیر می‌اندازند.

این‌ها حوادثی است که گاهی از انسان در روز تولد انوار قدسیه اشک می‌گیرد. شیعه! کاش از جهل درآیی و لباس علم بپوشی. باورکن، راه دوری نمی‌رود اگر بدانی فضیلت علی علیه‌السلام فقط زدن پشت یلان عرب و کندن در خیبر نیست، فضیلت علی علیه‎السلام که جمل و صفین و نهروان را آفرید، همان است که در دعای کمیل و مناجات‌های حضرتش نمود دارد، فضیلت امام و مولای ما حدیث سفینه و انذار و غدیر است، ولایت. این‎را که بفهمیم و با گوشت و خونمان لمس کنیم، تبریک‎هایمان رنگ ولایت می‌گیرد.

موضوعات: مناسبت‌ها
[یکشنبه 1397-01-05] [ 10:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت