سرسپردگی و ابلیس | ... | |
#سرسپردگی #ابلیس پیشفرضها: 1-شیطان، دوست و استاد (1) برخی صوفیه در صحنهی سجدهی ملائکه بر آدم، ابوالبشر، از دستور خدا تمرد نمود و سجده نکرد. (2) دلیل سجده نکردن شیطان، استکبار عنوان شده است. (3) 2-سرسپردگی در تصوف یعنی هرچه پیر و دلیل بگوید، مرید باید بپذیرد. (4) صحنهی اول به روایت قرآن: خداوند آدم، ابوالبشر را از گل آفرید (5) و روح خود را در او دمید. (6) سپس به ملائکه امر کرد که اورا سجده کنید. همهی ملائکه سجده کردند بهجز ابلیس که أبا و استکبر و کان من الکافرین، (7) یعنی سجده نکرد. صحنهی اول به روایت حسین بن منصور حلاج: بعد از آفرینش آدم علیهالسلام، به ابلیس گفتند: سجده کن. گفت: غیر تورا نه. (8) حق به او فرمود: آیا کبر ورزیدی؟ ابلیس گفت: اگر یک لحظه با تو بودم، سزاوار خودپسندی و پریشانی بودم، حالکه من با تو سالیان درازی سپری کردهام، عزیزتر از من چه کسی است؟ (9) صحنهی دوم به روایت قرآن: بعد از تمرد شیطان از سجده، از درگاه احدیت رانده شده و ملقب به رجیم (10) و ملعون (11) گشت. او از خداوند میخواهد تا روز قیامت که مردم برانگیخته میشوند به او مهلت دهد و خداوند مهلت میدهد. صحنهی دوم به روایت حسین ین منصور حلاج: بعد از سجده نکردن، خداوند به ابلیس فرمود: ان علیک لعنتی. (12) ابلیس گفت: عیبی ندارد، مرا غیر تو راهی نیست و من عاشقی هستم. (13) این بخش از قصهی شیطان مورد نیاز این نوشتار است. در تصوف، سرسپردن یعنی مرید ابتدا جذب طریقت صوفیه و سلوک مرشد شود و سپس هر آنچه که مرشد گفت به جان دل بپذیرد، حتی اگر خلاف شریعت باشد. زیرا مرشد اهل طریقت است و شریعت به آن راه ندارد، بنابراین علمای ظاهربین (فقها) آنرا درک نمیکنند. (14) مرید در ادامهی این سرسپردن به جایی میرسد که هنگام نماز، چهرهی قطب را در نظر مجسم میکند، چنانکه ملاسلطان گنابادی میگوید: «صورت مرشد را در جمیع حالات باید در نظر داشته باشد.» (15) و یا میگوید: «صورت مرشد را در نظرگرفتن از اتفاقیات صوفیه است.» (16) این روند در تصوف فرقهای تا بدانجا پیش میرود که مریدان رو به تصویر قطب طریقت نماز میخوانند، و در نهایت بر او سجده کرده و پایش را میبوسند. با توجه به قصهی استکبار شیطان و بدعت سرسپردگی در صوفیه، جای یک پرسش و پاسخ خالی است. سؤال این است، معلم برخی از اعاظم شما، ابلیس، سالیانی دراز با خدا میزیست و اورا درک میکرد و عبادت مینمود. آیا این مقدار از همنشینی با خداوند که اورا سیدالموحدین شما نموده، نمیتوانست از او بندهای مطیع بسازد که بدون پرسش و پاسخ از خداوند به سجده درآید؟ معلم شما بر موجودی شریفتر از خود و به دستور صریح خالق کائنات سجده نکرد، چگونه است که شما از او درس میگیرید و بر موجودی همشکل و همرتبهی خود در شرافت، سجده میکنید؟ او به شما درس سرسپردگی در محضر کسی مانند خودتان داده است، اما خودش در کفری آشکار سرسپردهی حضرت حق نشده است. کمی تأمل لازم است. پانویس: 1-قاسم میرآخوری، مجموعه آثار حلاج، ص84. 2-هم در متون صوفیه مانند طواسین ازل از حسین بن منصور حلاج و هم در آیات قرآن، سجده نکردن ابلیس بیان شده است. 3-سوره بقره (2)، آیه34؛ سوره ص (38)، آیه74. 4-ر.ک. ذبیحالله محلاتی، کشف الاشتباه، صص440-441.. (توضیح کامل سرسپردن در این دو صفحه ذکر شده است.) 5-سوره حجر (15)، آیه28. 6-سوره حجر (15)، آیه29؛ سوره ص (38)، آیه72. 7-سوره بقره (2)، آیه34. 8-قاسم میرآخوری، همان کتاب، ص79. 9-همان. 10-سوره حجر (15)، آیه34. 11-سوره حجر (15)، آیه35. 12-سوره ص (38)، آیه78. 13-قاسم میرآخوری، همان. 14-ر.ک. ذبیحالله محلاتی، همان. 15-همان، ص325. (به نقل از سعادتنامه). 16=همان.
[دوشنبه 1396-09-20] [ 06:13:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|