آسمان علم


 
  دنیای بدون تلویزیون ...

 

 

دنیای بدون تلویزیون

چندروزی است که به دنیای کودکی سفر کرده‎ام، زمانی‎که تابستان‎ها همرا اقوام به یکی از روستاهای شمالی می‌رفتم. روزها بازی می‎کردیم و شب‎ها شام می‎خوردیم و زود می‎خوابیدیم، چون برق در آن روستا، فقط، چند ساعتی به تاریکی شب روشنایی می‎بخشید. تلویزیون هم کسی نداشت که وقتش را تا نیمه‎های شب پرکند.

ما همیشه وقت برداشت محصول به آن‎جا می‎رفتیم. استشمام بوی گندم در مزرعه و صدای گاوهایی که عصرها از چرا برمی‌گشتند و چشمه‎ای که از خانه دور بود و باید برای آب خوراکی به آن‎جا می‎رفتیم و ظرف‎هایمان را پر می‎کردیم. چقدر زود همه‎چیز تمام شده است، سبک زندگی‎مان تغییر کرده، شب‎ها تا دیروقت سریال‎های تلویزیون را دنبال می‎کنیم و حتی به کلماتمان فرصت نمی‎دهیم به اعضای خانواده‎مان ابراز محبت کنند. چقدر صدای تلویزیون برایم ناراحت‎کننده است، کاش هیچ‎وقت اختراع نمی‎شد که شب‎ها و روزهایمان را یکی نکند.

چندروزی است که تلویزیون خانه‏‌ی ما خراب است، صدایش را نمی‎شنویم، اما صدای اعضای خانواده بیشتر شنیده می‎شود. انگار هرکسی خودش یک سریال است که باید قصه‎اش را در ظرف خانواده روایت کند. کاش مدیریت زمان را یاد بگیریم و سبک زندگی چندسال پیش را احیا کنیم، تلویزیون کم‎تر ببینیم، فضای مجازی کم‎تر بیاییم و زندگی را در ظرف واقعیت‎ها تجربه کنیم. دنیای قشتگ‎تری است.

موضوعات: سبک زندگی
[یکشنبه 1397-02-16] [ 11:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تغییر رویکرد خانواده‌ها به کار دختران ...

تغییر رویکرد خانواده‎ها به کار دختران

در دو دهه‎ی اول پس از انقلاب، اگر دختری می‎خواست برای کار به کارخانه‎ها برود با مخالفت شدید خانواده مواجه می‎شد. کار دختران در کارخانه‎ها و به ویژه مراکزی که شب‎کاری هم داشتند، یک هنجارشکنی محسوب می‎گشت که خانواده‎های مذهبی و سنتی آن‎را برنمی‎تابیدند. دلیل مخالفت خانواده‎ها با کار دختران در این‎گونه مراکز، مناسب نبودن محیط کارگری برای دختران مطرح می‎شد.

اما در چندسال اخیر، نگاه خانواده به کار دختران تغییر کرده، خانواده‎ها یا دخترانشان را به دانشگاه می‎فرستند که پس از فارغ‎التحصیلی به کار آبرومندی مشغول شوند و اگر دانشگاه نیز پذیرفته نشوند باید کار کنند؛ نوع کار شاید خیلی مهم نباشد؛ هدف آن است که دختران دستشان در جیب خودشان باشد.

در عصو حاضر، خانواده‎ها به راحتی و با افتخار از کار دختران سخن می‎گویند، چه بسا خودشان پیش‎قدم شده و برایشان کار پیدا می‎کنند، با این پارتی و آن پارتی صحبت می‎کنند. و گاهی نیز آن‎ها را بی‎کار خطاب کرده و سرزنش می‎نمایند. این نشانه‎ی تغییر شگرف در نوع دید جامعه است که محصول تفکر مدرن می‎باشد.

سؤال: چرا خانواده‎ها به کار دختران روی آورده‎اند و از آن حمایت می‏کند؟ پاسخ به این پرسش را می‎توان در سبک زندگی جامعه جستجو کرد. سبک زندگی، شیوه‎ی تفکر و عمل‎کرد افراد جامعه است که تحت تأثیر اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دینی و متناسب با پیشرفت‎های جامعه با تغییر و تحول مواجه می‎گردد. در سال‎های اخیر، سبک زندگی مردم به دلایل مختلف تحت‎الشعاع اندیشه‎های غیردینی قرار گرفته است.

سبک زندگی تحت تأثیر عواملی مانند مصرف‎گرایی، تغییر نیازها و افزایش آن‎ها، تغییر معیارهای ازدواج، مادی‎گرایی به جای آخرت‎گرایی و مواردی از این قبیل قرار گرفته و سازوکار زیست فردی و اجتماعی را دستخوش تغییرات اساسی نموده است، البته همین مسائل نیز باعث تغییر نگرش خانواده‎ها به کار دختران شده است.

مصرف‎گرایی: در سال‎های اخیر، جامعه هرچه سریع‎تر به سوی مصرف‎گرایی پیش می‎رود. رسانه‎های جمعی به‏ویژه تلوزیون، سینما و شبکه‎های اجتماعی در این مصرف‎گرایی نقش به‎سزایی دارند.

تلوزیون و سینما نقش مهمی در ظهور قشر تازه‎ای به نام سلیریتی داشته است. ستاره‎ها در دو عرصه‎ی هنر و ورزش به افکار خانواده‎ها نفوذ کرده و به ویژه جسم و روح جوانان را در سیطره‎ی خویش گرفته‎اند. دختران و پسران جوان با نوع زندگی آن‏ها خو گرفته و دوست دارند مانند آن‏ها ماشین‏های گران‏قیمت، خانه‏های بالای شهر، سفرهای خارجی، مهمانی و … داشته باشند، مانند آنان بپوشند و حتی بخورند.

ستاره‏ها خودشان نیز تحت تأثیر ستاره‎های خارجی هستند. به همین دلیل، اندیشه‎های وارداتی که با دین و فرهنگ اصیل جامعه تفاوت دارد، روزبه‎روز شیوع پیدا می‎کند. مصرف‎گرایی محصول تفکر سرمایه‎داری است نه تفکر الهی. وقتی تفکر سرمایه‎داری از طرق مختلف از جمله ستاره‎های هنری و ورزشی به جامعه تقدیم شد، تفکر الهی که می‎گوید دنیا فقط تا آن‎جا ارزشمند است که بتواند ذخیره‎ای برای آخرت باشد، رنگ می‏بازد. متولیان فرهنگی به هوش باشند، اگر تا به حال نبوده‏اند.

یکی از اشکالات برنامه‎های تلوزیونی معرفی سلبریتی‎هاست. برنامه‎هایی مانند دورهمی، جدای از نوع محتوای تولیدیشان، برنامه‎ای پرمخاطب و جذاب هستند. میهمانان این برنامه، بازیگران سینما، مجریان رادیو و تلوزیون و ورزشکاران هستند. طبیعی است که جوان وقتی این برنامه را می‏بیند، با قهرمانان ملی‎اش همذات‏پنداری می‏کند و می‏خواهد مانند آن‎ها احساس خوشبختی کند. برای احساس خوشبختی نیاز به پول و سرمایه دارد و خانواده نمی‏تواند این مقدار نیاز را برآورده کند. دختر باشد یا پسر، فرقی نمی‏کند، هرجا کار باشد می‏رود که به آرزوهای دنیایش برسد.

اگر قهرمانان برنامه‏های پرمخاطب تغییر کند یا حتی هر چند برنامه یک ستاره از میان قشرهای دیگر اجتماع معرفی کند، افرادی که ساده زندگی می‎کنند، علم برایشان مهم است، و در خانه‎های پایین شهر سکونت دارند، ستاره‎های جوانان تغییر می‎کند. جوان باید با همه‎ی گروه‎های فعال جامعه در ارتباط باشد، وقتی برای او فقط از زیبابی‏های دنیای مادی تعریف می‎کنیم و معنویت را برایش بزرگ نمی‎کنیم، اورا مصرفی رشد می‎دهیم. خانواده نیز نمی‎تواند نیازهای مصرفی را برآورده کند و بنابراین با کار دخترش در هر مکانی حتی کارخانه‎ها و شرکت‎های خصوصی موافقت می‎کند، بی‎حجابی‎اش را می‎پذیرد و امروزی شدنش را تحمل می‎نماید. البته گاهی خانواده‎ها خودشان فرزندشان را تشویق می‎کنندکه در این مسیر گام بردارند تا آینده‎ی خوبی داشته باشند.

نکته‎ی دیگر آن است که تیزرهای تبلیغاتی رادیو و تلوزیون و بیلبوردهای سطح شهر این فرهنگ  مصرفی را با صدای بلند تبلیغ می‎کنند. یکی از ستاره‎های سینما ساعت گران‎قیمتی را به مچ دست خویش بسته و با خرسندی عکس گرفته و در بیلبرودهای اصلی شهر به نمایش گذاشته است. این تبلیغ مصرف‎گرایی است که جنین زیبا ذهن مخاطب را برای داشتن آن ساعت به هم می‎ریزد.

تغییر نیازها و افزایش آن‎ها: یکی از دلایل علاقه‎مندی خانواده‌ها به کار دختران و حضور اجتماعی و اقتصادی آن‎ها نغییر نیازها و افزایش آن‎هاست. امروز دیگر نمی‎توان نیاز یک دختر جوان را در جند دست لباس، خوراک، خانه‎ی پدری و یا سالی یک مسافرت خانوادگی چندروزه خلاصه کرد. دختران جوان امروز متناسب با تغییر مختصات زندگی اجتماعی نیازهای دیگری را تجربه می‎کنند. برای مثال آن‎ها مایلند با دوستانشان به کافی‎شاپ بروند، نه این‎که برای دورهمی دوستانه به خانه‌ی یک‎دیگر. دانشگاه و تجربه‎ی محیط جدید امروزه نیازی مانند خوراک و پوشاک است. شرکت در جشن‎های دوستانه مانند تولد، عروسی و … یک نیاز محسوب می‎شود نه یک تفریح ساده که بتوان به آسانی از آن گذشت. جهیزیه و عقد و عروسی دیگر مانند گذشته نیست.

تغییر معیارهای ازدواج: یکی دیگر از دلایل تغییر نگرش خانواده‎ها به کار دختران، بالارفتن سن ازدواج است. از یک‏سو سطح توقع دختران تحصیل‎کرده‏ی دانشگاهی افزایش یافته و برای ازدواج معیارهای جدیدی آموخته‎اند و از سوی دیگر سن ازدواجشان بالا رفته و موقعیت مناسب و به اصطلاح هم‎کفو ندارند. بنابراین باید کار کنند که هم نیاز زیست اجتماعی خود را پاسخ گویند، که با تحصیلات دانشگاهی‏شان هماهنگ باشد و هم زیست اقتصادی، که نیازهای روزمره‎شان را برطرف کنند.

یکی از پیامدهای مصرف‎گرایی، تغییر معیارهای ازدواج است. تفکر سرمایه‎داری می‎گوید: بشر باید از زندگی لذت ببرد، برای لذت بردن از زندگی به وسایل آسایش مانند مبلمان، فرش، تلوزیون نسل جدید، ماکروفر، ماشین ظرف‎شویی و … نیاز است. دختران جهت تأمین این وسایل برای جهیزیه‎شان به ناگزیر به بازار کار می‎آیند. درواقع نیازهای انسان است که نوع کار را تعیین می‌کند. درحالی‎که نیازهایی که دختر جوان را برای نمونه به شغل ویزیتوری در سطح شهر می‎کشاند، نیازهای کاذب هستند.

البته نوع نگرش خانواده‎ها برای انتخاب عروس هم متفاوت شده است. خانواده‎ها علاقه‎مند هستند که دختران شاغل را برای فرزندانشان انتخاب کنند. در سال‏های گذشته وقتی برای دیدن دخترخانم به خانه‎شان می‎رفتند، اصالت خانواده و کدبانویی دختر ملاک بود. اما در سال‏های اخیر یکی از پرسش‎های مهم جلسات خواستگاری، تحصیلات دختر و شغل اوست. دختری با تحصیلات دانشگاهی، شغل آبرومند و بیمه‎ی تأمین اجتماعی بسیار مورد توجه مردان و خانواده‎هایشان هستند؛ زیرا در صورت بی‏کاری مرد در اوضاع نابسامان کار، زن خانه می‏تواند کمک‏خرج خوبی باشد. بنابراین گاهی دختران درس می‏خوانند و کار می‎کنند که موقعیت بهتری برای ازدواج داشته باشند.

وضعیت بد اقتصادی: یکی از دلایل تغییر نگرش خانواده‎ها به کار دختران،  وضعیت بد اقتصادی است. پدر بیمار، معتاد و  بی‎کار اوضاع اقتصادی خانواده را به هم می‎ریزد، به‎گونه‎ای که همه‎ی اعضای خانواده باید کار کنند. البته گاهی نیز پدر مسئولیت‎شناس است اما چرخ زندگی به دلیل اوضاع بد اقتصادی جامعه نمی‎چرخد. به هرحال، نبود امکانات لازم و کافی برای زندگی، دختران را نیز مانند پسران به بازار کار می‎کشاند.

گاهی اوقات، کمبودهای زندگی آن‏قدر بر اعضای خانواده فشار می‎آورد که دختران از طرف پدران و مادرانشان سخنان تلخی می‎شنوند، سخنانی که آنان را وادار می‎کند که برای کار به جاهای نامناسب نیز سر بزنند.

نکته‎ی غم‏انگیز زندگی شغلی بعضی دختران این است که در فضای بد اقتصادی، گاهی خانواده‎هایی دیده می‏شود که پسران بی‏کار در خانه دارند، اما دخترانشان در کارخانه‎ها کار می‎کنند و شب‎کاری هم دارند. بی‎تدبیری در فضای کسب‎‌وکار این‎گونه است که برخی کارخانه‎ها برای دختران نیز شب‎کاری در نظر می‎گیرند. به نظر می‌رسد قانون کار نیاز به بازبینی اساسی دارد.

حاصل کلام آن‎که فضای سرمایه‎داری جهان معاصر، جوامع را به سوی مصرف‎گرایی سوق داده است و از سوی دیگر نیازهای بشر را متحول نموده است. در فضای فعلی کار دختران اجتناب‎ناپذیر می‎نماید. اما مسئولین کشور باید برای این موضوع تدبیری متناسب با روحیات زنانه و فضای فرهنگی و دینی کشور بیاندیشند.

برای نمونه، متولیان فرهنگی در ساخت تیزرهای تبلیغاتی و برنامه‎های پرمخاطب، فرهنگ اصیل کشور را در نظر گرفته و متناسب با آن به تولید محتوا بپردازند.

مسئولین آموزش کشور، با در نظر گرفتن شرایط دختران و زنان، محتوا تولید کنند و با نگاهی فمنیستی به تربیت نسل جوان نپردازند؛ نگاهی که بسیاری از مشکلات شغل زنان به این تفکر وابسته است.

مسئولین حوزه‎ی کار و کارآفرینی، به‎طور خودجوش به بازبینی قانون کار بپردازند و شب‎کاری دختران را حذف کنند، دختران خانواده‎هایی که پسر یا پدر بی‎کار دارند، برای کار نپذیرند و کاری که قرار است دختری در کارخانه انجام دهد به برادر بیکارش سپرده شود. هرچند بهتر آن است که مسئولین با بازبینی قانون کار و تغییر قوانین حززه‎ی کار زنان بهتر می‎توانند به این قش کمک کنند.

موضوعات: سبک زندگی, زنان
[پنجشنبه 1397-02-06] [ 11:09:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم