بِكَ عَرَفْتُكَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ وَدَعَوْتَنِى إِلَيْكَ، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ

بک عرفتک با تو تورا شناختم و تو مرا به سوی خودت راهنمایی و دعوت نمودی و اگر مرا راهنمایی نمی‎کردی نمی‎دانستم تو که هستی.

این کلام معصوم است که من آن‎را تکرار می‎کنم ولی آیا به‎راستی من خدایم را به خدایم شناخته‎ام؟ او مرا راهنمایی کرده، چگونه؟ در قرآن شریفش با بانگ بلند فرموده لیس کمثله شیء، یعنی شییه چیز دیگری نیست، پس چگونه است که برایش شبیه قائل شده‎ایم و اورا هم‎ردیف مخلوق قرار داده‎ایم؛ گاهی راه‎زن‎های یکتاپرستی دست در دست شیطان و هم‎دوش هوای نفس، سامری امت می‎شوند و گوساله را جای خدا ـ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ـ می‎نشانند و بزرگان قومی را سر سفرة اهانت به حضرت باری میهمان می‎کنند. گاهی کمی دیرتر، آن‎سوتر، تمثال انسانی را می‎کشند و اورا خدا و فرزند خدا می‎نامند و در برابرش کرنش می‎کنند و گاه نیز در عصر جدید در میان پیشرفته‎ترین دین، با کلماتی جذاب اما تهی و بی‎هویت خدا را نوری می‎پندارند و می‎خواهند در او ذوب شوند، فانی شوند، باقی شونnuhد. لیس کمثله شیء یعنی چه وقتی برایش شیئیت قائل می‎شویم؟ بک عرفتک، این عبارت مرا می‎ترساند در عصری که خدا را با من می‎شناسانند با مخلوق نه با خدا، مرا می‎ترساند که با دیدن فعل خدا نیست که اورا می‎شناسم که با جستجوی صفات او در خودم و عاشق دانستن خدا در خلق خودم اورا می‎شناسم. خدای امروز محافل پر جذب و جذبه خدای عاشقی است که دوست داشت شناخته شود و نیاز داشت پرستیده شود. اما خدای امام سجاد علیه‎السلام اورا راهنمایی کرده به این‎که نه نیازمند است و نه حد دارد و نه شبیه هیچ‏چیزی است. کاش همة ما نیز قرآنش را به نطق درآوریم، راهنمایی‎اش را بپذیریم، خدایمان را خدا ببینیم و خودمان را مخلوق او.

 

 

موضوعات: ماه‌های قمری, توحید
[پنجشنبه 1399-02-11] [ 01:54:00 ق.ظ ]