آسمان علم


 
  کاش مولود امروز بیاید ... ...

 

امروز از آن روزهایی است که انسان دلش می‎خواهد با کسی حرف بزند، به کسی سلام کند، تبریک بگوید و دلتنگی‎هایش را شرح نماید، از آن روزهایی که دل انسان خیلی می‎گیرد، چون گوشش را به راه حرام برده است و حال‎که سلام می‎کند لیاقت شنیدن جواب سلام را ندارد.

امروز از آن روزهایی است که انسان دلش می‌سوزد. مردمان فراوانی به هم تبریک می‎گویند، نقل و شیرینی و شربت پخش می‎کنند و می‎گویند کاش آقا بیاید. اما آقا نمی‎آید، آقا با ای‎کاش‎های زبانی نمی‎آید، آقا با دعاهای از سرِ نیاز، با التماس‎های از سر محبت و از همه مهم‎تر با دعاهای عالمانه و آگاهانه به حق ولایتش می‎آید.

زمانة سختی‎است، انحرافات از هر طرف به آدمی فشار می‎آورد. شنیدم کسی می‎گوید اگر آقا (بخوانید قطب فرقة گنابادیه) اجازه بدهد باران می‎آید. کسی در بیمارستان درد بمیاران را با انرژی‎درمانی آرام می‎کند و می‎گوید انرژی‎های مثبت کائنات انسان را درمان می‏نماید. بله کاش آقا بیاید.

زمانة سختی‎است، هجمه‎ها فراوان است. پیش از این فکر می‎کردم چرا وقتی آقا می‎آید گویی دین جدیدی می‎آورد. اما امروز می‌فهمم. آن‎اندازه که امروز حتی در میان روحانیت و قشر مؤمن جامعه تشتت آراء وجود دارد، هیچ‎گاه در تاریخ دیده نشده است. برای مثال، برخی عالمان شیعه در خط انقلابند و حکومت ولیّ فقیه را قبول دارند اما برخی می‎گویند پیش از ظهور آقا نباید حکومت تشکیل داد. دلایل هر دو طرف نیز دلایل متقنی است، یکی از دلایل موافقان، مقبولة عمر بن حنظله است و آن‎را در کنار ادلّة دیگر مؤیدی بر تشکیل حکومت می‎دانند، اما مخالفان این مقبوله را تامّ نمی‎دانند و دلایل خودشان را اقامه می‎کنند. برخی مؤسسات اقماری حوزه با وجود فضلای باسواد به سکولاریزه شدن حکومت رأی می‎دهند و برخی نیز با چنگ و دندان از حوزة انقلابی دفاع می‏کنند. کاش آقا بیاید و به این‎همه تنوع آراء و هرج و مرج اذهان عمومی پایان دهد.

پس انسان حق دارد در چنین روزی، روز میلاد امام عصر علیه‎السلام، دلتنگ باشد، دلتنگ ذهنی آرام و با ثبات، که وقتی نماز می‎خواند، روزه می‏گیرد، زیارت می‎رود و در گرما و سرما زیر بار طعنه‎های مردم به چادر زهرا سلام‎الله‎علیها احترام می‎گذارد، مطمئن باشد مرضیّ حضرت حق است، ایمان داشته باشد اعتقادات صحیحی دارد از آن دسته اعتقاداتی که اورا به بهشت می‎رساند.

بله، امروز از آن روزهایی است که دل انسان اشک می‎خواهد، اشک برای غربت مولود امروز و طولانی شدن غیبت او. کاش زودتر بیاید.

موضوعات: انتظار, ائمه معصومین
[یکشنبه 1398-02-01] [ 02:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سلام بر تو ای بیابان ...

 

سلام بر تو ای بیابان

 

ورق‎های تاریخ چه زیبا بی‎وفایی‎ها را ثبت کرده، کلمات را به تصویر کشیده است، آوارگی آدم‎ها، طردشدنشان، تنهایی‎شان و تک‎بودنشان.

برگه‎های تاریخ می‌گویند روزی روزگاری، مادری کودک به بغل آمد، کودک در آغوش مادر گفت: انا عبدالله. معجزه‎ای از این بالاتر برای قوم منتظر منجی هست؟ عبدالله، آواره‎ی بیابان‎ها، یگانه‎ی قوم خود، تنها حتی در میان یارانش و طردشده از میان قومش. سلام بر تو ای بیابان که پاهای عبدالله را پذیرفتی، سلام بر تو.

تنهای دیگر تاریخ با تمام بی‎همتایی‎اش، با چاه راز می‏گوید، طرید قوم خویش است، چون انسان بزرگی است.

آواره‎ی کلبه‎ی احزان شبانه در گور آرمیده و تابوت کریم حجاز با تیر طرید و فرید به هم دوخته شده است. بیابان نیز خود را با خون آواره‎ی دیگری از سلاله‎ی پاک طردشدگان تاریخ سیراب نموده است.

 غربت که تمامی ندارد، طرید عصر ما، همان آواره‎ی بیابانی است که با فراموشی تنهایی و یکتایی‎اش، به نبودش عادت کرده‎ایم. کاش این عادت خویش را ترک کنیم، عادتمان را طرید کنیم.

سلام بر تو ای بیابان که پاهای طرید عصر ما را پذیرفته‎ای و رازدار مناجات‎های او با خدای احد صمد شده‎ای. سلام بر تو ای بیابان که خودت را با اشک‎های نیمه‎شب طرید عصر ما سیراب می‎کنی. به صدای مناجاتش گوش کن و ببین چه سخاوتمندانه اشک‎هایش را خرج شیعیانش می‎کند. سلام بر تو ای بیابان.

موضوعات: انتظار
[جمعه 1396-11-27] [ 12:29:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  کمپین روزهای انتظار ...

 

 

روزهای انتظار

مادری کودکش را گم کرده بود و بسیار بی‌‎تابی می‎کرد، لحظاات سخت انتظار برای یافتن کودکش تماشایی بود. پسر جوانی در بستر بیماری بود، امیدی به بازگشتش از کما نبود، خانواده و بستگان و دوستان و آشنایان دست به دعا بودند که شفا یابد، لحظات سخت انتظار برای شفای او شگفت‎انگیز بود، چقدر دعا به در خانه‎ی خدا رفت، انتظار تمام شد و شفا یافت. 

آیا بهتر نیست جمعه‎های انتظار را رها و روزهای انتظار را معنا کنیم؟ انحطاط دنیا کافی نیست؟ بهتر نیست از خواب عادت به نبود حضرت بیدار شویم و هر روز دست به دعا بلند کنیم، نماز حاجت بخوانیم و از خدا مهدی بخواهیم؟ 

چه مقدار خون لازم است که بر زمین ریخته شود، چقدر گرسته لازم است که در سطل‏‎های زباله غذایشان را بیابند و بعد سرمایه‎داران دنیا مازاد گندم‎هایشان را در اقیانوس بریزند، چه مقدار  لازم است دست در دست شیطان گذاشته و نافرمانی حضرت حق را معنا کنیم، چه مقدار گناه لازم است که باور کنیم دنیا دیگر بدون مهدی نمی‎تواند زندگی را تعریف کند؟

دوستان! بیایید جمعه‎های انتظار را فراموش کنیم و کمپین روزهای انتظار تشکیل دهیم، دنیا مهدی می‎خواهد. باور کنیم.

موضوعات: انتظار
[جمعه 1396-11-13] [ 01:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت