آسمان علم


 
  خرس‎خاله‌ها ...

 

خرس‎خاله‎ها

می‌گویند جلوی شایعات را نمی‌توان گرفت

اما شایعه را که می‌توان نپذیرفت

می‌توان شایعه را پخش نکرد

می‌توان به شایعه دامن نزد

خرس‌خاله‌ها همیشه فعالند، روزی میان عرب و عجم فاصله انداختند و در فیلم مختار ایرانی را به مسلخ کشاندند

امروز هم یمان ایرانی و عراقی شایعه می‌کنند که ایرانی‌ها این‌جور و عراقی‌ها آن‌طور.

یادمان باشد استعمار و استکبار و بنگاه‌های خبری همانشایعه‌پراکن‎های قدیمی‌اند، فرقشان فقط این است که امروز کت و شلوار می‌پوشند، کراوات می‎زنند، موهایشان را سشوار می‌کنند و برایت زست روشنفکری می‎گیرند.

معلوم نیست پشت این شایعات، سهام کدام شرکت می‎خواهد رشد کند، سلاح‎های کدام شرکت اسلحه‌سازی روی دستش مانده، یا آب و خاک کدام کشور باید توبره دشمن شود. 

پشت شایعات همیشه خبرهای بدی است. مراقب باشیم.

موضوعات: اخبار
[سه شنبه 1397-07-03] [ 08:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اخبار بد این روزها ...

 

اخبار بد این روزها

این‎روزها خبرهای بدی می‌رسد: طلبه‌ای در مشهد مجروح می‌گردد، به کما می‌رود، شهید می‌شود. ظاهرا طلبة درس‌خوان و بااخلاقی است؟ چرا اورا می‌کشند؟ جرمش چیست؟

خبر دیگر آن است که به کنسول‌گری ایران در بصره حمله می‌کنند.

خبر این چندروز نیز، حادثة دردناک اهواز است. مردمان بی‎گناه کشته می‌شوند.

چند روز پیش هم شنیدم که مردی با قساوت قلب زن و شوهری را کشت، شوهر برادر همسرش بود و او عاشق زن برادر همسرش شده بود.

از خودم می‌پرسم آدم‌ها چرا هم‌دیگر را می‌کشند؟ نشنیده‌ام شیر جنگل شکم شیر دیگری را بدرد، یا خوکی خوک دیگر را بکشد، یا حتی سوسکی سوسک دیگر را له کند. اما هر روز آدم‌ها یک‌دیگر را می‎کشند. یک‎روز طلبه‌ای را می‌کشند جون طلبه است و چند مسئول روحانی رده‌بالای کشور دچار خطا شده و مملکت مشکل اقتصادی دارد.

به کنسول‌گری حمله می‌کنند که بین دو کشور را به هم بزنند و کربلا و نجف را بار دیگر از ایران و ایرانی بگیرند که مهدویت حسینی شکل نگیرد.

تماشاچی‌های بی‌گناه رژة اهواز را می‌کشند که خوزستان را جدا کنند.

کاش آدم‌ها می‌دانستند هر چقدر هم که آدم بکشند، در این دنیا جاودانه نمی‌شوند، کاش می‌دانستند دوقدم آن‌طرف‌تر عزرائیل ایستاده است و منتظر دستور الهی برای بردن او به جایی است که پاسخ‌گوی اعمالش باشد.

از خودم می‌پرسم: چرا خشونت انسان تمام نمی‌شود، در دنیا دنبال چه می‌گردد که برای کشتن هم‌نوعان خویش جنگ‌افزارهایش را زیاد می‌کند؟ نمی‌دانم دنبال چه می‌گردد، شاید در پی قدرت است، شاید ثروت. دنیال هرچه که باشد فعلا آدم‎های بی‎گناه، فشنگ‌های کارخانه‎های اسلحه‎سازی را به جان می‌خرند.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

موضوعات: اخبار
 [ 08:08:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بخٍّ بخٍّ ...

 

بخٍّ بخٍّ!

نمی‎دانم چرا هر سال، عید غدیر من ناراحت و دلگیرم، یعنی می‌دانم. برگه‌های تاریخ که امتحانش را داده و روضه‌اش را شنیده‌ام مرا از غدیر جدا می‌کند و به آینده می‌برد، آینده‌ای نه چندان دور.

بخٍّ بخٍّ روز غدیر مرا می‌آزارد، کاش آن‎ها که در آن‌روز به فاتح خیبر و حنین تبریک گفتند، می‌دانستند که باید به خودشان تبریک بگویند، اما آن‎ها به خودشان تسلیت گفتند. برگ گمشده‎ی تاریخ ولایت شاید، از بخٍّ بخٍّ شروع می‌شود و به غیبت در مراسم تدفین حضرت ختمی‎مرتبت می‌انجامد. خیلی دلم می‌خواهد بدانم در این فاصله چه کردند که مردم به سرعت غدیر را در پستوی خیال خویش فراموش کردند و مزد رسالت را به نفع خود مصادره نمودند.

نمی‎خواهم آرزو کنم کاش آن‎روز بودم و سقیفه را روی سرشان خراب می‌کردم، چون نمی‎دانم اگر هر روز حضرت را می‌دیدم و از نور وجودشان بهره می‌بردم مانند امروز دلم برایشان تنگ می‎شد یا نه، نمی‎دانم دوست داشتم مولایم باشند یا نه، دلم خانه‎شان را می‎خواست یا نه، پای منبر خطبه‎هایشان می‎نشستم و توحید می‎آموختم؟

می‌ترسم از این آرزو، نکند سامری امت می‎شدم، نکند پشت سر کجاوه‎ی جمل حرکت می‎کردم، نکند شبانگاهان تا صبحگاهان قرآن می‎خواندم و خدایم را به وحدانیت می‎ستودم، اما بعد، زبان قرآن ناطق را به فزت و رب الکعبه می‎گشودم.

زمانه‏ی سختی داریم، آخرالزمان است اما، به گناه پشت‌کردن به ولایت می‌ارزد که «بُنی الاسلام علی خمسة ارکان: الصلاة، الصوم، الزکاة، الحجّ و الولایة.» امروز دست‎کم می‎دانم کنیزی خانه‎ی ولایت آرزویم است، شاید همین مرا در عقبی نجات دهد.

نمی‏‌دانم چرا نمی‌‏توانم تبریک بگویم، به چه کسی تبریک بگویم، به غاصبان مقامش، به آن‎ها که خلافتش را نپذیرفتند و امروز نیز نمی‎پذیرند، به آن‎ها که ولایتش را به نفع خودشان مصادره کردند و خانقاهشان را با نام او و بی‎یاد او رونق بخشیدند و شیعیان حضرتش را فریب دادند، یا به آن‎ها که عدالتش را در نهج‎البلاغه خواندند و مدفون کردند و خود بی‎عدالتی نمودند؟

کاش روزی برسد که ببینیم فرزند خلف آمده است و برایمان غدیر تفسیر می‎کند، کاش آن‎روز اگر بودیم پا در رکاب مولای زمان باشیم و سقیفه‌ها نسازیم!

عید است دیگر، به دوستداران و یاران فرزندش تبریک می‌گویم. غدیر مبارک.

موضوعات: مناسبت‌ها
[پنجشنبه 1397-06-08] [ 05:45:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  گمشده‎ی جامعه‎ی ما ...

 

گم‎شده‎ی جامعه‎ی ما کیست؟

حجاب یک نماد دینی است که این‌روزها با هجمه‌های فراوانی مواجه شده است؛ مسئله‎ی دختران خیابان انقلاب، حجاب دختران و زنان سطح شهر و حتی تفکر دختران خانواده‎های مذهبی که با چالش عمیق مواجه شده‌اند. این‎که حجاب یک تکلیف است و اگر کسی این تکلیف را انجام ندهد، مرتکب جرم شده است، گزاره‎ای‎است که این‎روزها در برابر جرم‎های دیگر قد علم نموده و به اضمحلال گراییده است.

سؤال مهم این است که اگر بدحجابی جرم است و کسی نباید مرتکب این جرم شود، آیا فساد اقتصادی، اختلاس‎های کلان، توجه به معاهده‎هایی مانند FATF و امضای معاهده‌هایی مانند 2030 که خطر آن بسیار بیشتر از بدحجابی است، چگونه و براساس چه معیاری جرم نیستند و یا اگر هستند چرا رسیدگی به آن‎ها با تأخیر صورت می‎گیرد.

بدحجابی جرم بزرگ‎تری است یا فساد کلان اقتصادی؟ مذاکره با کشورها برای حفظ انرژی هسته‎ای است یا ازدست رفتن انرژی هسته‎ای؟ کشوری که می‎تواند جنگنده‎های بمب‎افکن بسازد، موشک بسازد، ماهواره بسازد و به آسمان بفرستد، سانتریفیوژ بسازد، اما نمی‎تواند یک ماشین خوب بسازد که در خیابان‎ها تعداد تصادف‎ها را کم کند، می‎آید و بدحجابی را جرم تلقی می‎کند، سؤال مردم را نمی‎تواند پاسخ بگوید. قرار نیست حکومت بتواند تمام لایه‎هایی بالایی و زیرین اقتصاد و سیاست، فرهنگ، خانواده، آموزش و… را در حدّ کمال حلّ و فصل کرده و به‎خوبی مدیریت نماید. با توجه به تمام هجمه‎های درونی و بیرونی که انگار همه در این جهان ماندگارند و جهان خاکی را جدی می‎گیرند و دیگرانی را گرفتار می‎کنند که  خودشان بیشتر از منابع بهره ببرند، این کار نشدنی است. اما شاید بشود جلوی خیلی چیزها را گرفت و کشور کم‎خطرتری برای ظهور آماده کرد. شاید بشود از پیش‎روی اختلاس‎گران و گرانی‎ها، احتکارها، مذاکرات بی‎فایده و بیکاری‌های فزاینده جلوگیری کرد، چراکه حکم آن‎ها واضح در فقه آمده است.

وقتی بتوانی توحید را برای مردم باز کنی، جلوی فسادها را بگیری و حق را بنمایی، شاید دیگر لازم نباشد نخبگان جامعه برای محجبه کردن دختران با چادر و روسری خلاقیت به خرج دهند و آن‎را محبوبیت و مهربانی و… بخوانند، شاید لازم نباشد بدحجابی را جرم بدانی و مسئله را خراب‎تر کنی، اصلاح اندیشه لازم است، توحید مسئله‎ی گم‎شده‎ی جامعه‎ی ماست، همان‎که فقدانش و فراموش‎کردنش مارا بدحجاب می‎کند، روسری‎مان را سرِ چوب می‎نماید و به آن قاه‌قاه می‎خندد، همان‎که ستاره‌هایمان را وادار می‎کند پوشش دختران و پسرانمان را طبق مُد طراحان غربی تعیین کنند، همان‎که دشمنانمان را بر سرمان خراب می‎کند، به ما بمب نرم می‎دهد و به همسایه‎مان بمب سخت. بیایید کمی خدایمان را بشناسیم و بشناسانیم، مشکلاتمان کم می‎شود. باور کنید خدا را گم کرده‌ایم که خودمان را گم کرده‎ایم.  

موضوعات: سبک زندگی
[جمعه 1397-06-02] [ 10:38:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  راهزنان را ه اندیشه ...

راهزنان راه اندیشه

دانشجو: استاد، یکی از سؤالاتم را ننوشته‌ام، برگه بدهید که بنویسم.

استاد: باید حذف کنی، اشکالی ندارد، لازم نیست بنویسی.

دانشجو: نه استاد، برگه بدهید بنویسم.

استاد: لازم نیست بنویسی، شما به قدر کافی نوشته‌ای.

دانشجو: (با لبخند) برگه دارم، الان می‌نویسم.

حکایت این دانشجو مانند کسانی است که حرف امامشان را گوش نمی‌دهند و فکر می‌کنند بیش‌تر از اماشان می‌دانند، نمونه‌هایش در تاریخ فراوان است.

اعتقاد به امامت و ولایت یعنی هر آن‌چه‌که ولیّ معصوم امر کرد، بگویی چشم و چیزی به ان اضافه و یا چیزی از آن کم نکنی. حکایت‌ معنویت‌های عصر نو این است که یا عقب‌تر از ولایت حرکت می‌کنند و مقام آنان‌را برای خودشان اثبات می‌نمایند و یا جلوتر می‌روند و به آن‌ها مقام الوهیت می‌دهند و با کلامشان را تفسیر به رأی می‌کنند. در این عصر پر خطر مراقب قطّاع الطریق باشیم، همان راهزنانی که اندیشه‌های معصومین علیهم‌السلام را می‌دزدند وبه نفع خودشان تأویل می‌نمایند. آنان‌که گاهی پیروان حقیقت را سر می‌برند، گاهی آنان‌را با اتوبوس زیر می‌گیرند و بعد فرافکنی می‌کنند که ایهاالناس! حکومت ظالم است، چون مرا به جرم قتل می‌کشد. مراقب تبلیغات راهزنان اندیشه باشیم و در مسیر ثقلین حرکت کنیم که آنان سفینه‌های نجاتند.

موضوعات: موعظه, معنویت
[دوشنبه 1397-04-11] [ 09:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت